چشم‌اندازی نوین به مدیریت پروانه مینوز گوجه فرنگی توسط نماتودهای بیمارگر حشرات در گلخانه‌های ایران

عنوان دوره: بیست و دومین کنگره گیاهپزشکی ایران
نویسندگان
چکیده
مینوز برگ گوجه فرنگی تهدید جدی تولید گوجه فرنگی خاورمیانه می‌باشد، که توانایی ایجاد صد‌در‌صد خسارت را دارد. با وجود اینکه استراتژی اصلی کنترل این آفت مبتنی‌بر حشره‌کش‌های مصنوعی می‌باشد. اما مشکلات مرتبط بر این شیوه ضرورت جایگزینی روش‌های جایگزین بخصوص کنترل بیولوژیک را اجتناب‌ناپذیر نموده است. نماتودهای بیمارگر حشرات گروه موثری در برنامه‌های کنترل بیولوژیک هستند. از آنجایی‌که فاکتورهای زنده و غیر‌زنده مختلفی می‌تواند تاثیر منفی روی نماتودهای بیمارگر حشرات داشته باشد، فهم و شناخت چگونگی تاثیر این عوامل روی بیماری‌زایی نماتودهای بیمارگر حشرات روی شب پره مینوز گوجه فرنگی، Tut absoluta ضروری می‌باشد. در مطالعه‌ی جاری سلسله آزمایش‌هایی با هدف بررسی تاثیر تراکم نماتودهای بیمارگر (Steinernema carpocapsae و Heterorhabditis bacteriophora)، بافت خاک، (لومی، لومی- شنی، کوکوپیت)، دما (1 ±19، 1 ±25 و 1 ±31 درجه‌ی سلسیوس)، و زمان در معرض قرار گرفتن نماتود (65، 240 و 480 دقیقه) روی بیماری‌زایی نماتودهای بیمارگر در مقابل لارو سن آخر T. absoluta بررسی شد. لاروهای سن آخر حساسیت بالایی به هر دو گونه نماتود بیمارگر با مقدار LC50 2 و 1 لارو عفونت‌زا در سانتی‌متر مربع برای S. carpocapsae و H. bacteriophora نشان دادند. هر دو گونه نماتود بیمارگر در خاک لومی- شنی (89 درصد) درمقایسه با شنی- لومی (گلخانه) (17 درصد) مرگ‌و‌میر بیش‌تری ایجاد نمودند. هر دو گونه نماتود بیمارگر در دمای 1 ±31 درجه‌ی سلسیوس (H. bacteriophora 95 درصد؛ S. capocapsae، 91 درصد) و 1 ±25 درجه‌ی سلسیوس (H. bacteriophora، 96 درصد؛ S. carpocapsae، 89 درصد) مرگ‌و‌میر ایجاد کردند. بعد از 65 و240 دقیقه زمان درمعرض گذاری به نماتود S. carpocapsae 77 و 96 درصد لاروها آلوده شدند. هر دو گونه نماتود بیمارگر توانایی یافتن و کشتن لارو سن آخر را داخل دالان لاروی داشتند. بر اساس داده‌های مذکور دو گونه نماتود تحت شرایط گلخانه ارزیابی شد. در آزمایش اول، نماتودهای بیمارگر مستقیما روی سطح برگ‌ها بکار رفتند، و برگ‌ها توسط کاورهای پلاستیکی نازک پوشیده شدند. S. carpocapsae مرگ‌و‌میر بالاتری (48 درصد) درمقایسه با H. bacteriophora (18 درصد) ایجاد نمود. در آزمایش دوم، نماتودهای بیمارگر روی تمام سطح گیاه گوجه فرنگی بکار رفتند، اختلاف قابل توجهی در مرگ‌و‌میر ایجاد شده توسط S. carpocapsae (31 درصد) و H. bacteriophora (38 درصد) مشاهده نشد. نتایج مطالعه گلخانه موید این است که S. carpocapsae می‌تواند بعنوان یک جایگزین موثر آفت‌کش‌های شیمیایی در برنامه‌های مدیریت T. absoluta در گلخانه‌های گوجه فرنگی معرفی شود. اگرچه، به‌منظور معرفی نماتود بیمارگر بعنوان عوامل کنترل بیولوژیک در مقابل این آفت در ایران، آزمایش‌های بیش‌تری مورد نیاز می‌باشد.
کلیدواژه ها